رودکی و حافظ در منابع غرب
نصرت شاد نصرت شاد

Rudaki 859-941

Hafez 1325-1390

 

از جوی مولیان – تا آب رکن آباد

 

 

رودکی ، شاعر،خواننده و موسیقی دان تاجیک ،پایه گذار شعرکلاسسیک فارسی در بیش از هزار سال پیش است. ازحدود صدهزارشعراو،حدود 1000شعربجامانده که در ژانرهای گوناگون سروده شده اند. زبان فارسی نو بعدها شامل زبان دری،زبان فارسی ، و زبان پارسی  شد . اونه تنها شاعری متفکر بلکه استادی درشعر اروتیک استتیک است . وی غیرازانتقاد از بی عدالتی و زورگویی ،دارای جهانبینی پانته ایستی (طبیعت خدایی ) نیز بود .

ابوعبدالله جعفربن رودکی درسال 859 میلادی در رودک سمرقند بدنیا آمد ودرسال 941 درآنجا درگذشت . به روایت تاریخ ،اودر8سالگی حافظ قرآن بود و شعرمیسرود. وی در موسیقی ، شاگرد بختیار، استاد فلوت آن دیار بود ، جکومت سامانیان در قرن 9 و 10 برای شکوفایی فرهنگی جامعه حود کوشید تا ادبیات اسلامی را باادبیات پیش از اسلام آشتی دهد. دردربار نصر دوم، ابول فضل بلعمی وزیر مشوق ادبیات و افرادی چون رودکی بود. بامرگ بلعمی حضوراودر دربار پایان یافت و در سال 937 رانده شد و به روستای محل تولدش بازگشت ودرفقر درگذشت .

ازرودکی غیراز غزل وجملات قصار،اشعاری درباره عشق و شراب و اشعاری مدحی بجا مانده . غیر ازکتاب عشقی سندبادنامه ، رودکی افسانه های2000ساله کتاب کلیله و دمنه را که اززبان سانسکریت ترجمه شده بودند ، به شعردرآورد. کتاب کلیله و دمنه افسانه هایی بودند اززبان یا پیرامون حیوانات و جانوران . شعراومیان لذت جویی طبیعی و بیان بدبینی و یاس نوسان دارد. ازجمله دیگر موضوعات اشعارش ، جستجوی سعادت ، اهمیت عشق ، دانش ، تجربه ، هنر،مرگ اجتناب ناپذیر، بی وفایی روزگار و سایر موضوعات مرکزی زندگی انسان هستند.

ساده گی غزلهای رودکی بعدها مورد تقلید شاعران جوان آینده قرار گرفت .ازآنزمان زبانی که الفبای آن عربی و فارسی بود و قوانین جدید هنرشعرسرایی را تعریف نمود ، شعرفارسی را تحت تاثیر خود و اشعار رودکی قرار داد. چنانچه کوری و نابینایی مادرزاد رودکی صحت داشته باشد ، اورا مهمترین شاعر نابینای ادبیات جهان درکنار هومر،شاعریونانی ، میدانند. دولت حاکم آنزمان برای تبلیغات سیاسی خود به مداحی شاعرانی چون رودکی نیز نیاز داشت .

                                          -----------------------------------

شمس الدین محمد حافظ ، مهمترین شاعرفارسی زبان واستاد غزل است . اونه تنها زیبایی های زندگی ازجمله عشق و شراب را به آواز درآورد بلکه به انتقاد از ریای دینی و اسلام نمایی فریب آمیز پرداخت. باوجود لباس عرفانی اشعارش ، او آزاداندیشی و انتقاد اجتماعی را تبلیغ میکند . غزلهای او اوج ادبیات فارسی و شعرکلاسیک فارسی را نشان میدهند. غیراز عشق و شراب ،دوستی و زیبایی طبیعت ،او به موضوعات دین ،ادبیات ،و حاکمان نیز میپردازد. سمبل ها و استعاره های گوناگون دراشعارش موجب شدند که ازشعراوتفسیرهای گوناگون بشود. آثار او بدون شک ، بخشی از ادبیات جهانی هستند . خواجه و حافظ دو لقب احترام آمیز هستند که او مفتخر به آنان شد. اوبا کمک زبان عالم غیب خود، عشق و شراب را درکامل ترین فرم درادبیات فارسی مطرح نمود. دیوان حافظ همچون کتاب قرآن ، مهمترین کتاب کتابخانه های خصوصی گردید.

بعدازمرگ حافظ ،اشعارش که شامل 600-500 غالبا غزل هستند ، درسال 1390 میلادی در دیوانی گرد آوری شدند.موضوع غالب اشعار طبیعت گرایانه عرفانی او عشق و شراب هستند. عرفان اسلامی اشعارش نشانه توانایی اودربازی با زبان فارسی و عربی است. شیراز محل زندگی حافظ ، آنزمان محل روشنفکری و فرهنگی مهمی بود . اودر شعرش تجربه های انسانی را نیز بصورت شعرمطرح می نماید. حافظ زبان فارسی را به نقطه عالی خودرساند چون شعرش دارای دوصفت اعتبارجهانی و زیبایی ابدی است . مانیفست اخلاقی حافظ و انتقادش از روحانیون مسلمان نما و دربار،موجب خشم قدرتمندان گردید. امروزه اشعارحافظ غیر از ایران ، درافغانستان ،پاکستان ، هند ، ترکیه ، وکشورهای آسیای مرکزی خوانندگانی دارند.

موضوع متضاداشعار حافظ شامل – احساس و عقل ، این جهانی و آن جهانی ، لذتی وآموزشی ، و رنجی و سعادتی ، هستند . اوخالق اشعاری اروتیک ،عشقی و لذت جویانه نیزاست .حوضه اشعار اواز شوق ذوب باخدا ، تا لذت جویی درزندگی ،وسعت دارد. محتوای قوی ، طنززبانی ، نقل قولهایی بازی گرانه ازشعرسنتی ایرانی ،باعث بی نظیری شعراو شده اند. منقدین مدعی هستند که بدون شناخت عرفان اسلامی و صوفی گری،شعرحافظ قابل فهم نیست ، چون او احتمالا خود عضو یک محفل صوفی بوده است. ازاینکه خدا و معشوقه را با یک ضمیرمطرح میکند ، نشان ازبه اوج رساندن عشق انسانی واحترام به معشوقه را نشان میدهد. چون زبان فارسی فقط یک ضمیرسوم شخص مفرد یعنی "او" دارد ، مترجمین غربی مدعی هستند که عشق او گاهی هم جنس گرایانه نیز میتواند استنباط گردد. حافظ میان عشق به خدا و عشق به انسان فرقی نمی گذاشت . درنظراو که لقب زبان عالم غیب گرفت ، همه چیز روی به وحدت دارد ،ازجمله – نزدیکی مرگ ،لذت زندگی ، مستی و وحی ، رستاخیز، هنر، زندگی و غیره .

اوتاثیرعمیقی روی ادبیات وشاعران غرب از جمله گوته و دیوان شرق و غرب اش گذاشت. گوته میگفت که شعر حافظ ساختاری دیالکتیکی و محتوایی انتقادی شکاکانه دارد. مترجمین مشهوری مانند ریکرت نخستین باراشعارحافظ رادراروپا به زبان آلمانی ترجمه و موجب معروفیت وی شدند. اودر بعضی ازاشعارش غیرازبیان شوروشوق و بی خیالی ، به تحسین بعضی ازحاکمان زمان خود نیز میپردازد. بخشی ازاشعاراو مداحی هستند ، چون ادیبان آنزمان ازنظرمادی یاوابسته به مدارس آموزشی درس قرآن و اسلام بودند ، و یا در دربار حاکمان درجلسات فرهنگی شرکت میکردند.

  حافظ میان سالهای 1390-1325 میلادی درشیراز درشرایط فقرزندگی نمود. چون او پدرش رادر کودکی ازدست داد ،مادرش اورابرای آموزش علوم اسلامی به مدرسه فرستاد. بعدها گویا او در مکاتب اسلامی ، قرآن درس میداد . او گاهی روابط حسنه ای بادربار حاکمان داشت و گاهی به سبب توطئه روحانیون دولتی ، بدلیل آزاداندیشی و یا به اتهام بی ایمانی ، اورا طرد نمودند ، گرچه حافظ همیشه علاقمند بود که عضو محفل فرهنگی دربارباشد. سرانجام اودرسال 1369 میلادی در دربار حاکمی بنام مظفرالدین ،قربانی سیاسی شد و با کمک نظامیان و روحانیون دربار،وادار به گوشه گیری گردید .


January 17th, 2010


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان